کد مطلب:102423 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:374

حرکت در مخلوقات











جز وجود مطلق و بی مانند الله كه آفریدگار ازلی و ابدی است، همه ی آفریدگان در ذات خود دارای حركت هستند. قرآن حركت ذاتی و هدفدار و هدایت شده ی آفریدگان، اعم از جمادات و نباتات و حیوانات و آسمان و زمین و ساكنان آنها را به تسبیح تعبیر می كند و می فرماید:

«تسبح له السماوات السبع و الارض و من فیهن و ان من شی ء الا یسبح بحمده ولكن لا تفقهون تسبیحهم، انه كان حلیما غفورا»[1].

آسمانهای هفتگانه و زمین و كسانی كه در آنها هستند برای او تسبیح می گویند و هیچ آفریده ای نیست مگر اینكه به ستایش و سپاس او تسبیح می گوید، لیكن شما تسبیح آنان را در نمی یابید، او بس شكیبا و بس آمرزگار است.

تسبیح از سباحت به معنی شناوری است و در مورد موجودات بدون شعور یعنی شناور شدن در مسیری كه پروردگار برایشان تعیین كرده است، بر طبق قانونی كه در نهاد آنها گذاشته به سوی هدف و مقصد بی نهایت. و در مورد انسان، یعنی هماهنگ كردن خود با اراده و آگاهی و اختیار و آزادی، با دیگر موجودات هستی در حركت متعالی و رو به تكامل به سوی پروردگار.

امیرالمومنین حركت در مخلوقات را به شكل زیر نشان می دهد:

«انما المرء فی الدنیا غرض تنتضل فیه المنایا و نهب تبادره المصائب و مع كل جرعه شرق و فی كل اكله غصص. و لا ینال العبد نعمه الا بفراق اخری و لا یستقبل یوما من عمره الا بفراق اخر من اجله.

[صفحه 181]

فنحن اعوان المنون و انفسنا نصب الحتوف، فمن این نرجو البقاء و هذا اللیل و النهار لم یرفعا من شی ء شرفا، الا اسرعا الكره فی هدم ما بنیا و تفریق ما جمعا؟!»[2].

بیگمان شخص در این جهان آماجی است كه عوامل بسیار مرگ در آن تیر می اندازند و كالاییست كه مصیبتها پیوسته به ربودنش دست می یازند، با هر جرعه آب نوشیدنی، در گلو ماندنی است و در هر لقمه خوراكی در گلو گیر كردنی. بنده به هیچ نعمتی دست نمی یابد مگر با از دست دادن نعمت دیگری و هیچ روزی از زندگیش بدو روی نمی آورد مگر با پشت كردن روز دیگری از سر رسید زندگیش. پس ما خود یاوران مرگ هستیم و جانهای ما در برابر نشانه رویهای نابودیها نصب گردیده است، بنابراین، از كجا می توان به ماندن امید بست در حالی كه این شب و روز هنوز ردیفی از آجر بر هیچ دیواری بالا نبرده پیش دویده به ویران كردن ساخته ی خود می شتابند و به پراكندن گرد آورده های خود می خرامند؟

[صفحه 182]


صفحه 181، 182.








    1. قرآن: الاسراء/ 44.
    2. نهج البلاغه، حكمت 191.